چیدمان سرویس خواب و تهیه کیک پوشکی
چیدمان سرویس خواب و تهیه کیک پوشکی
دختر قشنگم
ارسال وسایل اتاقت یک روز دیگر هم به تاخیر افتاد و نهایتاً روز ٢٥ بهمن ماه در حالیکه من و خاله نرگس خواب بودیم تماس گرفتن و گفتن می خوان سرویس اتاق خوابتو بیارن
دختر قشنگم
ارسال وسایل اتاقت یک روز دیگر هم به تاخیر افتاد و نهایتاً روز ٢٥ بهمن ماه در حالیکه من و خاله نرگس خواب بودیم تماس گرفتن و گفتن می خوان سرویس اتاق خوابتو بیارن
تاخیر روز قبل به دلیل بارندگی بود . با اینکه بابا حسن خیلی دلش می خواست موقع تحویل وسایل باشه اما ترسید باز هم اونا بدقولی کنن به همین دلیل اجازه داد ما وسایل رو تحویل بگیریم.
ما هم بعد از صبحانه شروع کردیم به انتقال وسایل داخل اتاق به هال،پدربزرگ و مادربزرگ هم تو راه بودن
مادربزرگ برامون سبزی پلو با ماهی درست کرده بود با ته دیگ کاهو
بالاخره وسایلتو آوردن . مادربزرگ پدربزرگ با غذا و دسته گلی به رنگ صورتی از راه رسیدند. همگی با دیدن وسایلت کلی ذوق کردیم . همه چیز خیلی خوشگل و ناز بود مثل خودت
باباحسن هم دل تو دلش نبود و مرتب از دانشگاه زنگ می زد و گزارش کارها رو مو به مو از می گرفت.
بالاخره وسایلت حدود ساعت ٤ بعد از ظهر نصب شد و همگی تا رسیدن باباحسن ولو شدیم.
وقتی باباحسن اومد در اتاقتو بستم و ازش خواستم چشماشو ببنده تا یک دفعه اتاقتو ببینه
اون هم از دیدن وسایلت خیلی خوشحال شد و تا آخر شب به همراه پدربزرگ مشغول نصب کردن لوستر و کارهای فنی اتاقت شد.
من و مادربزرگ و خاله نرگس هم شروع کردیم به درست کردن کیک پوشکی روز جشن سیسمونی
وقتی در پوشکها رو باز کردیم متوجه شدیم همشون سبز هستن و چون با رنگ وسایل روز جشن به شدت در تضاد بود برای پنهان کردن رنگش خیلی وقت گذاشتیم.
من هم کلی کلافه شدم چون پوشکها کم اومد و مادربزرگ مجبور شد بره فروشگاه شهروند و چند بسته پوشک دیگه بگیره .
اما با همه حرص و جوشایی که خوردیم بالاخره تونستیم با کمک هم یک کیک پوشکی خوشگل برات درست کنیم که به جرات می تونم بگم از همه مدلایی که دیدم زیباتر بود
این هم عکسش و مراحل آماده سازی اون
